جدول جو
جدول جو

معنی غریب شکل - جستجوی لغت در جدول جو

غریب شکل
(غَ شَ / شِ)
آنکه دارای شکل و هیأت شگفت انگیز و نادر باشد:
لطیف جوهر و جانی، غریب قامت و شکلی
نظیف جامه و جسمی، بدیع صورت و خوئی.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا
غریب شکل
آنکه دارای شکل و هیئت عجیب و شگفت انگیز باشد
تصویری از غریب شکل
تصویر غریب شکل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غریب کش
تصویر غریب کش
ویژگی آنکه غریبان را آزار و اذیت می کند، ویژگی گردنه یا جاده ای که برای رانندگان ناآشنا خطر ناک است
فرهنگ فارسی عمید
(دَ کَ دَ)
غریب گردیدن. غرابت. (تاج المصادر بیهقی). اغتراب. رجوع به معانی غریب شود
لغت نامه دهخدا
(دَرْ شَ / شِ)
بشکل دریا. چون دریا:
دوستگانی دادشاهم جام دریاشکل و من
خوردم آن جام و شکوفه کردم و رفتم ز دست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(بَ تَ فُ)
آنکه غریبان و بینوایان را آزار و اذیت کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از غریب شدن
تصویر غریب شدن
غریب گردیدن غربت گزیدن اغتراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریب کش
تصویر غریب کش
بیگانه کش آنکه غریبان را آزار و اذیت کند
فرهنگ لغت هوشیار
ریز مقام و تکه ای سازی مربوط به لـله وا که به معنی حالت تنهایی
فرهنگ گویش مازندرانی
ظاهری عجیب، شکل عجیب
دیکشنری اردو به فارسی